معنی اسلام
آدرس وبلاگ تحلیلی-تحقیقی اسjاد علی اکبر داراب کلائی vareson-asia98-ir


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 640
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 672
بازدید ماه : 2063
بازدید کل : 235713
تعداد مطالب : 1056
تعداد نظرات : 314
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


بسم الله الرّحمن الرّحیم     اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.     اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و عجّل فرجهم     جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات    التماس دعا    دریافت کد از: ابزار وب ارایه دهنده انواع ابزار وبمستر و...

بسم الله الرحمن الرحیم

شبهه معنی لغت اسلام در قرآن

اعتقاد بهاییان و استدلالات آنها بر قرآن:
ـ معنی اسلام 
به خاطر سه آیه ذیل در قرآن :
« دین حقیقی نزد خداوند ، اسلام است » 
إنَّ الدِّینَ عنِدَ اللّهِ الإِسلَامُ ( 19 ) آل عمران 3 
« هر كس از دینی بجز اسلام تبعیت كند آن دیانت هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و در دنیای بعد او در بین زیانكاران خواهد بود . » 
وَ مَن یبتَغِ غَیرَ الإِسلاَمِ دِینًا فَلَن یقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الاخِرَهِ مِنَ الخَاسِرِینَ ( 85) آل عمران 3
« الیوم من دین شما را برایتان كامل كرده ام و حد نعمتها را بر شما تمام نموده ام و رضایت من در این است كه اسلام دین شما باشد . » 
الیوم أََكمَلتُ لَكُم دینكم و أتمَمتُ عَلَیكُم نعمَتِی وَ رَضیتُ لَكُمُ الإِسلاَمَ دینًا ( 3 ) مائده 5 
( بر اساس آیات فوق ) مسلمانان چنین تلقی می كنند كه دیانت قرآن باید آخرین دین باشد اصول دیانت بهائی این موضوع را روشن می نماید و نشان می دهد كه اینچنین نیست . معنی « اسلام » تسلیم كردن اراده خود به اراده خداوند است كه از طریق آخرین پیامبر او بیان می شود . بنابراین در زمان حضرت محمد كسانی كه خود را تسلیم اراده آخرین مظهر اراده الهی از طریق قرآن نمودند مسلمان نامیده شدند . اما قرآن در استفاده و كاربرد لغات اسلام و مسلم به اینجا محدود یا متوقف نشده است . برای مثال نوح یك مسلم نامیده شده است ( یونس : 72 و 71 : 10) ابراهیم، یعقوب و فرزندانشان نیز « مسلمون » نامیده شده اند ( بقره : 131-133 : 2 ) همینطور موسی و پیروانش « مسلمین » خطاب شده اند ( یونس 10-83) و (7-125 ) ، و بالاخره حواریون حضرت مسیح نیز « مسلمون » نامیده شده اند كه نصّ آن در اینجا می آید : « و هنگامی كه به حواریون مسیح نازل كردم كه : به من فرستاده من ایمان بیاورید . آنها گفتند : ما مومن شدیم و تو شاهد می گیریم كه ما مسلم ( تسلیم امر تو هستیم . » 
و اذ أوحَیت ُ إلی الحَوَاریینَ أن آمنُِوا بی وَ بِرَسُولی قَالُوَا آمَنَّا وَ اشهَد بأنَّنَا مُسلِمُون ( 111) مائده 5 بنابراین ما می بینیم كه منظور موسس قرآن از كلمه « اسلام » یك مفهوم كلی از دیانت الهی اعم از گذشته ، حال و آینده بوده است . چنین دین عمومی البته تنها دیانت حقیقی است كه به وسیله خداوند پذیرفته می شود چنانكه آیات قبل شاهد آن بود. حال مفهوم حقیقی و جامع اسلام در دیانت بهائی بیان شده است . بنابراین یك مسلمان واقعی این آیات را كه در تعریف مفهوم اسلام است به عنوان یك وسیله و نه مانعی در جستجوی حقیقت تلقی می كند

تفسیر آیات فوق از دیدگاه مسلمین(منبع تفسیر المیزان-علامه طباطبایی(رحمه)
در تفسیر آیه فوق الذکر(آل عمران 19)باید گفت:دین در نزد خداوند سبحان یکی است.و اختلافی در آن نیست و بندگان خود را هم امر نکرده مگر به پیروی از همان یک دین.و بر انبیا هیچ کتابی نازل نکرده مگر درباره همان یک دین.و آن عبارت است از اسلام یعنی تسلیم حق شدن.و بعبارتی دیگر آن دین واحد عبارت است از تسلیم شدن در برابر بیانی که از مقام ربوبی در مورد عقاید و اعمال صادر میگردد.و هر چند در شرایع رسولان و انبیا او از نظر مقدار و کیفیت مختلف است اما از نظر حقیقت چیزی به جز همان امر واحد نیست و اختلافی که در شرایع است از نظر کمال و نقص است.نه اینکه اختلاف ذاتی بین آنها باشد.پس دین همین اطاعتی است که خدا از بندگان میخواهد.بهاییان این عقیده را میپذیرند ولی در عین قبول آن در آن اختلافاتی میکنند و تنها انگیزه آنها حس و غرور و ستمگری اشان است و هیچ عذری جز تفسیر به نفع ندارند.آنها میگویند که تمامی ادیان اسلام بوده و تمامی پیروان ،خود را مسلم میخواندند.اگر این مطلب را بررسی کنیم میبینیم که هیچ امتی قبل از اسلام خود را مسلمان نمینامیدند.در قرآن هم پیروان موسی را بنی اسراییل و یهودی و پیروان عیسی را نصرانی و مسیحی مینامد و نه مسلمان یا مسلم.لفظ مسلم در چند آیه خاص راجع به افراد خاص مثل ابراهیم و موسی و حواریون به کار رفته که همگی به معنی تسلیم به امر خدا میباشد و نه معتقد به اسلام محمد.که اگر اینطور بود آنها خود را امةالمسلم مینامیدند و نه مسلم.(لطفا بیانیدیشید)در تفسیر بعدی راجع به این مطلب بحث میکنیم

یک اشکال بزرگ:

همین سه آیه ذکر شده توسط بهاییان که میگویند مسلمانان بر این آیات دلالت میکنند و میگویند دین در نزد خدا اسلام است را خوب بخوانیم.(دین حقیقی نزد خداوند ، اسلام است 
إنَّ الدِّینَ عنِدَ اللّهِ الإِسلَامُ ( 19 ) آل عمران )یا در آیه بعدی(هر كس از دینی بجز اسلام تبعیت كند آن دیانت هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و در دنیای بعد او در بین زیانكاران خواهد بود . » 
وَ مَن یبتَغِ غَیرَ الإِسلاَمِ دِینًا فَلَن یقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الاخِرَهِ مِنَ الخَاسِرِینَ ( 85) آل عمران 3) و یا آیه ای دیگر(الیوم من دین شما را برایتان كامل كرده ام و حد نعمتها را بر شما تمام نموده ام و رضایت من در این است كه اسلام دین شما باشد . » 
الیوم أََكمَلتُ لَكُم دینكم و أتمَمتُ عَلَیكُم نعمَتِی وَ رَضیتُ لَكُمُ الإِسلاَمَ دینًا ( 3 ) مائده )
میبینیم که بهاییان میگویند که در برابر این آیات که مسلمانان به آن استدلال میکنند آیاتی مبنی این وجود دارد که تمامی ادیان همان اسلام بوده.در ادعاهایشان میخوانیم: مسلمانان چنین تلقی می كنند كه دیانت قرآن باید آخرین دین باشد اصول دیانت بهائی این موضوع را روشن می نماید و نشان می دهد كه اینچنین نیست . معنی « اسلام » تسلیم كردن اراده خود به اراده خداوند است كه از طریق آخرین پیامبر او بیان می شود . بنابراین در زمان حضرت محمد كسانی كه خود را تسلیم اراده آخرین مظهر اراده الهی از طریق قرآن نمودند مسلمان نامیده شدند . اما قرآن در استفاده و كاربرد لغات اسلام و مسلم به اینجا محدود یا متوقف نشده است . برای مثال نوح یك مسلم نامیده شده است ( یونس : 72 و 71 : 10) ابراهیم، یعقوب و فرزندانشان نیز « مسلمون » نامیده شده اند ( بقره : 131-133 : 2 ) همینطور موسی و پیروانش « مسلمین » خطاب شده اند ( یونس 10-83) و (7-125 ) ، و بالاخره حواریون حضرت مسیح نیز « مسلمون » نامیده شده اند كه نصّ آن در اینجا می آید : « و هنگامی كه به حواریون مسیح نازل كردم كه : به من فرستاده من ایمان بیاورید . آنها گفتند : ما مومن شدیم و تو شاهد می گیریم كه ما مسلم ( تسلیم امر تو هستیم)...این ادعاها را بنگرید و با آن سه آیه اول مقایسه کنید.آن سه آیه اول به همراه اسلام کلمه دین آمده است.در هر سه آیه همینطوراست.یعنی دین اسلام.ولی در آیاتی که آنها دلیل میدانند را ببینید.اسلام هیچ گاه همراه دین نیامده و تنها نوح و موسی و ابراهیم و اسماعیل و حواریون و .....خود را مسلم و مسلمون خوانده اند و نه دین اسلام.که اگر اینطور بود و تمامی ادیان معنی اسلام و تسلیم امر خدا را میدادند و هر دینی به نوعی اسلام به خداست چرا خدا در این آیه میفرماید هیچ دینی جز اسلام قبول نیست؟؟اگر بخواهیم تعریف بهاییان از دین را بپذیریم باید به این نتیجه برسیم که ۲ گروه انسان وجود دارد.گروه ۱ مشرکان و کافران و گروه دوم  مسلمین و تسلیمان به امر حق که شامل مسیحیان و موسویان و ابراهیمیان و محمدیان و...است.چون اساسا همه ادیان یکی است و همه تسلیم امر خدا در زمان خود بودند.پس شان نزول این آیه چیست؟چرا خدا میفرماید دینی جز اسلام قبول نیست؟اگر همه ادیان اسلام است که خوب ما میدانیم نباید جزو مشرکان باشیم.بالاخره باید جزو مسلمین و همان تسلیمان حق به یکی از ادیان باشیم.چرا خدا این آیه را نازل کرده؟با اندکی تامل میبینیم که منظور خدا در این آیه و مخاطبش بی دینان نیست.چون لحن حرف زدن خدا با بی دینان اساسا متفاوت است.مخاطب در این آیه قطعا اهل کتابند.در ضمن اگر قرآن از خداست و خدا عالم به آینده آیا نمی دانسته که قرار است بها ادعای نبوت کند و این آیه برای مسلمانان ایجاد شبهه کند؟اگر قرار بود دینی بعد از اسلام بیاید این چطور سخنی بود؟آیا بی جا و بی دلیل نیست؟(قضاوت با شماست،بازی با کلمات از ابداعات نوین بهاییان،برای دفاع از بنیان نادرستشان است)

قرآن بارها ذکر میکند که خدا از ادیان ما سبق برای تو ای پیامبر پیمان گرفته و آنها نام تو را نزد خود در کتبشان میابند(به هجرت یهودیان به یثرب و خیبر سالها قبل از بعثت و انتظار ظهور موعودشان دقت کنید)

پس خدا همیشه راه را برای پیامبر بعدی در ادیان باز میگذاشته.پس ادعای بهاییان مبنی بر اینکه تمامی ادیان در زمان خود به خاتمیت معرفی میشدند و یا توهم متدینین به آن باعث این امر شده بود کذب محض است.

در ضمن نگاهی به حکم ارتداد و حد آن در اسلام میتواند جالب باشد.کدام دین است که در بطن خود حکم ارتداد داشته باشد؟یعنی با قطعیت بگوید برگشته از این دین کافر و خونش مباح است؟اگر دین اسلام آسمانی است و خدای محمد بها را فرستاده پس باید گفت خدا یا فراموشی داشته و یا تناقض گویی دارد.چرا اسلام که دین خدایی است هیچ راهی برای خروج از خودش برای پیروانش باقی نگذاشته؟چرا همه راه ها بسته است؟؟؟

قال علی(ع):خدا از انبیا گذشته پیمان گرفت تا
به امت های خود بعثت و صفت رسول اکرم را خبر دهند و بشارت به آمدنش دهند و امت ها را فرمان دهند که تصدیق او کنند.مجمع البیان(این همان علی ابن ابی طالبی است که بهاییان داعیه شناخت و حب او را دارند.اما تا جایی او و دیگران را دوست میدارند که حرفی در رد ادعاهای آنان نزده باشند.جالب اینجاست ک این حرف ها و اعتقادات به ختم الرسل از ابتدای اسلام و جز ارکان اسلام بوده و از خارج به آن اضافه نشده است.چیزی که در هیچ دین دیگری یافت نمی شود.بهاییت اصولی را در دین سازی باز کرد که قابل قیاس با هیچ دینی قبل از خود نیست.عقاید بهاییت منکر تمامی ادیان آسمانی در زمینه هایی چون معاد و روز قیامت است و اصولی تازه با تفاسیری جالب و ظاهرا منطقی بیان میدارد.)

در نقد تفسیر بهاییان از آیه ای از سوره  یونس 71-72مبنی بر(گفته بهاییان:اما قرآن در استفاده و كاربرد لغات اسلام و مسلم به اینجا محدود یا متوقف نشده است . برای مثال نوح یك مسلم نامیده شده است)باید گفت:این مسلم یعنی کسانی که کار خود را در اختیار خدا قرار داده و تسلیم اراده او شدند.و نوح به امت خود این  موضوع را به این سبب بیان نموده که من شما را به خدا دعوت میکنم.حال اگر شما دعوت مرا بپذیرید یا نپذیرید،برای من تفاوتی ندارد و اجر من مربوط به خداست چون من مسلمم(به معنای تسلیم امر خدا و نه نه اینکه من امت محمدم).(معنی المسلم(تسلیم) و امةالمسلم(امةتسیلم شده که تنها پیروان محمد به آن معروفند) در قرآن متفاوت است و بهاییان از این تفاوت به نحو احسن به نفع خویش بهره برداری میکنند)

حال که معنی اسلام مشخص است،این سوال پیش می آید،
که ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و نوح و حواریون ووو....چگونه در هنگامیکه مورد قبول خدا بودند از خدا اولین و ابتدایی ترین مراتب عبودیت را درخواست میکردند و میگفتند ما را مسلم خویش قرار ده؟آیا ایشان به مرتبه اسلام رسیده بودند؟آیا منظورشان این بوده که خداوند اسلام را برایشان باقی بدارد و  ازآن اطلاع داشتند؟باید گفت اصلا درخواست اسلام معنا ندارد.برای اینکه اسلامی که معنایش گذشت از امور  اختیاری هر کسی است.و این اسلامی که آنها درخواست کرده اند و یا به آن معترفند،غیر اسلام متداول  و غیر آن معنایی است که از این لفظ به ذهن ما تبادر میکند.این برای یک عرب زبان بخوبی قابل تشخیص است.
و این معنا هر چند که مانند معنای اولی که برای اسلام کردیم اختیار تسلیم آدمی است،یعنی اگر بخواهد میتواند با تمامی وجود تسلیم اراده خداوندی گردد.الی اینکه وقتی این اسلام با وضع اسلام عادی و حال قلب متعارف او سنجیده گردد امری غیر اختیاری میشود.یعنی رسیدن به آن امری غیر ممکن میشود.مانند سایر مقامات ولایت و مراحل عالیه و سایر معارج کمال که از حال و طاقت انسان متعارف و متوسط الحال بعید است.چون مقدمات آن دشوار است.پس نوح هم همین اسلام را میخواسته.نه اینکه جز امتی باشد که هنوز بوجود نیامده است.
تمامی پیروان دین الهی،مسلم و همگی متدینین به ادیان آسمانی مسلم اند.ولی تنها پیروان محمد ابن عبدالله به عنوان امةالاسلام و دینشان دین اسلام نامیده میشود و بس.
و در آخر به این کلام وحی که بهاییان آن را نادیده میگیرند اشاره میکنیم که میفرماید
قال الله تعالی:لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه
برای این قرآن دستور باطل کننده(منسوخ کننده)نخواهد آمد،نه از کتبی که پیش از آن بوده و نه از بعد از آن نمی آید.
قضاوت با شماست
والسلام





:: موضوعات مرتبط: اسلام شناسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1179
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : موعظه
ت : یک شنبه 9 شهريور 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');